ساسانیان از نگاه چینیان؛ مروری بر کتاب «ایران ساسانی از دیدگاه منابع چینی» اثر پائولو دَفینا

کتاب «ایران از دیدگاه منابع چینی» اثر پائولو دفینا را نازنین خلیلی‌پور از ایتالیایی به فارسی ترجمه کرده و انتشارات آوای خاور آن را در سال ۱۳۹۴ در ۱۳۲ صفحه منتشر کرده است.

حامد مقامی

کتاب «ایران ساسانی از دیدگاه منابع چینی» که گزارشی است از اشارات منابع چینی به ایرانشهر ساسانی، عنوان مقاله‌ای است مفصل به‌قلم پائولو دَفینا، خاورشناس ایتالیایی، که در سال ۱۹۸۵ در شماره‌ی پنجاه‌وهفتم مجله‌ی مطالعات شرقی دانشگاه رم منتشر شده و نازنین خلیلی‌پور آن را از زبان ایتالیایی به فارسی ترجمه کرده است.

اساس این پژوهش اشارات هشت تاریخ‌نگار رسمی سلسله‌های چینی به ایران ساسانی است. این تاریخ‌نگاران شامل وی‌شو (۵۵۴ م.)، لیانگ‌شو (۶۳۶ م.)، چوشو (۶۳۶ م.)، سویی‌شو (۶۵۶ م.)، نان‌شیه (۶۵۹ م.)، پِی‌شیه (۶۵۹ م.)، چیوتانگ‌شو (۹۴۵ م.) و تانگ‌شو (۱۰۶۰ م.) هستند. علاوه بر این منابع رسمی، نویسنده از دو سفرنامه‌ی بوداییِ «تاتانگ‌هسی‌یوچی» اثر هسوان-تسانگ (۶۶۴-۶۰۲ م.) و «شیه-چیافانگ‌چیه» اثر تائو-هسوان (۶۶۷-۵۹۶ م.) بهره برده است. در نهایت دانشنامه‌ی «تونگ‌تیِن» اثر تویو (۸۱۲-۷۳۵ م.) منبع اصلی دیگری است که دفینا از آن استفاده کرده است.

اشارات منابع چینی به سرزمین‌های خارجی آشفته و بی‌نظم است؛ ازاین‌رو نویسنده با روشی موضوعی منابع خود را کاوش کرده و اطلاعات مدنظر درباره‌ی ایران ساسانی را حول محور هشت موضوع اصلی از قرار ذیل تنظیم کرده است: تاریخ؛ جغرافیا؛ مردم‌شناسی؛ اقتصاد و سرمایه؛ سازمان سیاسی و اداری؛ سپاه و آرایش جنگی؛ دستگاه قضایی؛ دین؛ زبان و نوشتار.

در بخش «تاریخ» نویسنده نشان داده است که عمده‌ی ارتباطات ایران و چین در دوره‌ی ساسانی دادوستد بازرگانی بوده و روابط چندان در سطح تبادل سفیران رسمی صورت نپذیرفته است. ظهور دولت هفتالی و سپس ترکان که جایگزین هفتالیان شدند دو حادثه‌ی مهمی بود که وقفه‌ای طولانی در روابط ایران ساسانی با چین ایجاد کرد. اگرچه هفتالیان و ترکان روابط بازرگانی ایران با هند و چین را به‌کلی قطع نکردند، اما موجب کندی شدید آن شدند. در میان ایرانیانی که از سال ۵۰۷ تا ۵۲۲ از چین بازدید کرده بودند تنها یک نفر سفیر رسمی به نظر می‌رسد. او در منابع چینی سفیر «چو-هو-تو» (تطبیق داده شده با قباد یکم) معرفی شده که طی نامه‌ای از جانب پادشاه پو-سو (ایران) با درود فراوان به فرمانروای چین خراج پرداخته است. محتوای تحقیرآمیز این نامه را می‌توان بیانگر نگاه متکبرانه‌ی چینی‌ها در برخورد با بیگانگان دانست که تمام سفیران خارجی را در حکم خراج‌آورانی حقیر در نظر می‌گرفتند. از دیگر نکات جالب اشاره شده در این بخش، ورود مسیحیت نسطوری به چین از طریق یک ایرانی است. این دین در چین تا مدت‌ها به نام «پو-سو چینگ‌چیائو» به‌معنی «آموزه‌های نورانی ایرانی» مشهور بود. شاید مهم‌ترین اطلاعات این بخش جزئیاتی درباره‌ی سقوط ساسانیان باشد که در منابع دیگر وجود ندارند. طبق منابع چینی، در اواخر عمر سلسله‌ی ساسانی و پیش از حمله‌ی اعراب مسلمان، ترکان غربی ایران را اشغال کرده و واپسین شاهنشاهان ساسانی را خراج‌گزار خود کرده بودند. همچنین اطلاعاتی درباره‌ی «پی-لو-سو» (پیروز) پسر «ای-سو-هو» (یزدگرد سوم) و کمک خواستنش از دربار چین و مبارزات ناموفقش با مهاجمان «تا-شیه» (عرب) ارائه می‌شود. از دیگر اطلاعات جالب این بخش اشاراتی به مراودات یک دولت ایرانی مستقل پس از سقوط ساسانیان با دربار چین است. از این اشارات چنین برمی‌آید که شاخه‌ای از خاندان ساسانی در بخشی از قلمرو سابق خود تا مدتی همچنان در برابر عرب‌ها مقاومت می‌کرده و استقلال خود را نگه داشته بودند.

در زمینه‌ی جغرافیا اطلاعات منابع چینی بسیار ناقص است و توصیفات آن‌ها عمدتاً تنها بر میانرودان که تیسفون در آنجا واقع بود و در منابع چینی «تائی‌آئو-چیه» نامیده شده منطبق است. در این بخش به حفر آبراهه‌ها و تولید غلات در ایران ساسانی نیز اشاره شده است. از دیگر اشارات منابع چینی به جغرافیای ایران ساسانی، یاد کردن از دریاچه‌ای نمکی است که احتمالاً همان دریای مازندران باشد. در مجموع به نظر می‌رسد هیچ چینی‌ای شخصاً از قلمرو ساسانیان بازدید نکرده و اطلاعات آنان عمدتاً بر پایه‌ی شنیده‌ها باشد.

در بخش «مردم‌شناسی» به توجیهات منابع چینی در باب نام ایران (پو-سو) پرداخته شده که به‌عنوان مثال «پو-سو-نی» را نام یک شاه تلقی کرده‌اند که نوادگانش نام او را به نام خانوادگی خود تبدیل کرده و سپس همان نام را به کشور خود داده‌اند. همچنین اشاراتی به پوشاک ایرانیان و خلق‌وخوی تند آنان شده است. در منابع چینی اشاراتی نیز به رسم ازدواج مادر و پسر و خواهر و برادر در میان ایرانیان و مراسم ازدواج آنان شده است. نکته‌ی شایان توجه این است که در منابع متأخرتر اشاره به ازدواج با خویشان نزدیک ناپدید می‌شود. در جایی دیگر گفته شده که ایرانیان بسیار به کارهای دستی می‌پردازند و تولیدات آنان بسیار ارزشمند است؛ اما به تحصیل اشتغال ندارند. دفینا ضمن اینکه این داوری منابع چینی در باب آموزش‌وپرورش در ایران ساسانی را خلاف واقع ارزیابی کرده، ایران پیش از اسلام را فقیرترین تمدن از لحاظ تولید ادبی در میان تمدن‌های بزرگ کهن شمرده است. مترجم در اینجا به‌درستی اهمیت سنت شفاهی در ایران باستان و ارجحیت آن به کتابت را گوشزد کرده است. هرچند که اندک بودن آثار به جا مانده از ایرانِ پیش از اسلام به‌معنای بیگانگی ایرانیان باستان با ادبیات نبوده است. چنان‌که پیشتر اشاره شد، ارتباط چینیان با ساسانیان عمدتاً در سطحی غیررسمی و در حد روابط بازرگانی بوده است. در نتیجه چه بسا اینکه چینی‌ها ایرانیان را مردمانی پرخاشگر و نافرهیخته و عاری از عادات پسندیده تلقی کرده‌اند ناشی از کم‌اطلاعی آنان از اخلاق و آداب اشرافی ایرانی باشد. از سوی دیگر خودبرتربینی آشکار منابع چینی و بربر و نامتمدن (به چینی: هو) تلقی کردن ملت‌های دیگر را نباید از نظر دور داشت.

از بخش «اقتصاد و سرمایه» و البته بخش «جغرافیا» که ذکر آن رفت چنین برمی‌آید که چینی‌ها پایه‌ی اقتصاد پو-سو را کشاورزی می‌دانسته‌اند. منابع چینی به جانوران بومی ایران نیز توجه داشته‌اند و به‌خصوص به شترمرغ و نوعی عقاب بسیار بزرگ که توانایی شکار گوسفندان را داشت پرداخته‌اند. همچنین از مواد خام و مصنوعات قیمتی ایرانی از قبیل مرجان، شیشه، الماس، فولاد، ابریشم رنگارنگ، طلا و… نیز یاد کرده‌اند. البته باید توجه داشت برخی از محصولاتی که چینی‌ها به ایران نسبت داده‌اند در اصل بومی ایران نبوده و صرفاً چون بازرگانان ایرانی معرف آن‎‌ها بوده‌اند، چینی‌ها منشأ آن محصولات را ایران تلقی کرده‌اند. از دیدگاه چینیان ایران کشور تولیدکننده و صادرکننده‌ی اشیای نادر و گران‌بها بود؛ اما پس از آنکه «تا-چاین» (عنوانی چینی برای اشاره به امپراتوری روم و اسکندر و جانشینانش) ایران را اشغال کرد، ایران موقعیت درخشان پیشین خود را از دست داد. پیداست که در اینجا به حمله‌ی اسکندر اشاره شده است.

در بخش «سازمان سیاسی و اداری» اشارات منابع چینی به دربار ساسانی و منسب‌های رسمی و برخی رسوم پادشاهی گردآوری و تحلیل شده است. از اطلاعات جالب این بخش باید به سفرهای دوره‌ای شاهنشاه ساسانی در قلمرو خود و چگونگی تعیین جانشین اشاره کرد. طبق منابع چینی پادشاه در سراسر کشور بیش از ده اقامتگاه اختصاصی داشته و از ماه چهارم تا دهم به سفری تفریحی در کشور دست می‌زده است. درباره‌ی نحوه‌ی انتخاب جانشین نیز چنین آمده که پادشاه جدید به‌محض بر تخت نشستن نام شایسته‌ترین پسرش را در نامه‌ای نوشته و مهروموم می‌کرده و به بایگانی می‌سپرده و هیچ‌کس جانشین را نمی‌شناخت تا پس از مرگ پادشاه که نامه بگشایند و جانشین تعیین شود. این مطلب خود حاکی از فرهیختگی پادشاه و دربار اوست و با آن بخش از منابع چینی که ایرانیان را عاری از ادب و بی‌توجه به تحصیل معرفی می‌کنند تعارض دارد. از منسب‌های رسمی اشاره شده در متون چینی می‌توان به «تی-پی-پو» اشاره کرد که کارمند رسیدگی به اسناد رسمی و کارهای عمومی معرفی شده و احتمالاً برگردانی از مقام ایران-دبیربد باشد. همچنین مقام «سا-پو-پو» یا «هسیه-پو-پو» که به‌عنوان مقام رسمی ناظر بر سربازان سواره و پیاده‌ی چهار سوی کشور معرفی شده را به‌سادگی می‌توان معادل ایران-سپاهبد دانست.

علی‌رغم اینکه «سا-پو-پو» به‌عنوان سالار سواران و پیادگان معرفی شده، عجیب است که در بخش «سپاه و آرایش جنگی» هیچ اشاره‌ای به سواران زره‌پوش که ستون فقرات ارتش ساسانی بودند نشده است. در عوض منابع چینی به کرات از فیل‌های جنگی ساسانیان سخن گفته‌اند. ظاهراً جالب‌ترین ویژگی ارتش ساسانی برای چینی‌ها واحد فیل‌سواران بوده است.

در بخش دستگاه قضایی اشارات منابع چینی به قوانین کیفری ساسانیان گردآوری شده است. در متون چینی به مقامی تحت‌عنوان «مو-هو-تان» اشاره شده که کارش رسیدگی به جرائم و دعواهای داخلی عنوان شده و ممکن است تغییرشکل‌یافته‌ی واژه‌ی مغ باشد. از مطالب جالب این بخش اشاره‌ای به وَر دینی برای آزمودن متهم و اثبات گناهکاری یا بی‌گناهی اوست و از این قرار است که یک میله‌ی آهنی گداخته را بر زبان متهم می‌گذاشتند و اگر جای زخم سفید می‌شد او را بی‌گناه و اگر سیاه می‌شد گناهکارش می‌دانستند.

داده‌های منابع چینی درباره‌ی دین ساسانیان همانند سایر زمینه‌ها سطحی است؛ اما در نوع خود حاوی جزئیات جالبی هستند. متون چینی از دین ایرانی به نام «هسیِن» به‌معنای آیین آتش یاد کرده‌اند. به‌گفته‌ی منابع چینی، ایرانیان به آسمان، زمین، خورشید، ماه، آب و آتش نثارهایی تقدیم می‌کردند و برای نیایش، مُشک و پونه را با هم آمیخته و به ریش و بینی و گوش‌ها و پیشانی خود می‌مالیدند. در متون زائران بودایی به وجود چندین معبد بودایی بیرون از دیوارهای پایتخت اشاره شده است؛ اما به نظر می‌رسد این معابد در اصل در استان ایرانی مرو که با تخارستان هم‌مرز بود و زائران چینی از آنجا فراتر نرفته بودند واقع بوده باشند. از دیگر مطالب جالب این بخش اشاره به آیین‌های مرتبط با مرگ و رها کردن جنازه‌ها در کوهستان است. همچنین از گروهی به‌نام «مردمان ناپاک» یاد شده که خارج از شهر زندگی می‌کردند و به‌صورت انحصاری به امور درگذشتگان و به جا آوردن مراسم پس از مرگ اشتغال داشتند. دفینا با اشاره به اینکه مشاهدات هسوان-تسانگ هیچ نکته‌ای درباره‌ی آیین مانی در بر ندارد، سخن هنینگ را که از قول این زائر بودایی مانویت را «دین بی‌همتای ایران» نامیده نقد کرده است.

زبان و نوشتار بخش پایانی کتاب است و تنها نکته‌ی آن این است که نوشتار ایرانیان با دیگر بربرهای غربی به‌ویژه سغدیان کاملاً متفاوت عنوان شده و در عین حال گفته شده که هیچ فرقی با هم ندارند. به نظر دفینا این تناقض‌گویی تنها در ظاهر است و علت آن این است که نظام نوشتاری ایران ساسانی که خط پهلوی بود با نظام نوشتاری سغدی‌ها کاملاً متفاوت بود و در عین حال نظام‌های نوشتاری غربی از جمله  خط پهلوی ساسانی و خط سغدی از بابت ایده‌نگار نبودن با خط چینی فرق داشتند و همگی در یک دسته قرار می‌گرفتند.

نکته‌ای که در تمام بخش‌های کتاب به چشم می‌خورد نقش میانجی سغدی‌ها بین چین و ایران ساسانی است. بسیاری از واژه‌های چینی در ارتباط با ایران ساسانی در اصل منشائی سغدی دارند. ازاین‌رو کتاب حاضر برای پژوهشگران زبان سغدی نیز حاوی نکاتی درخور توجه است.

در پایان دفینا نتیجه می‌گیرد اگرچه منابع چینی در قیاس با منابع عربی و بیزانسی عمق و فراوانی بسیار اندکی دارند، اما اگر با معیارهای مناسب سنجیده شوند بر دانسته‌های ما از ساسانیان خواهند افزود. گذشته از این، اهمیت منابع اندک چینی درباره‌ی ساسانیان خصوصاً زمانی بیشتر هویدا می‌شود که سرنوشت خاندان ساسانی پس از فتوحات مسلمانان و تلاش‌های ساسانیان را برای بازپس‌گیری ایرانشهر به کمک چینی‌ها در نظر بگیریم. اگرچه اطلاعات منابع چینی از سقوط ساسانیان نیز خالی از لغزش و ابهام نیست، اما در جای خود حاوی نکاتی است که در سایر منابع نمی‌توان یافت.

در پایان کتاب فهرستی از نام‌های خاصِ ذکر شده در متن به خط چینی و آوانویسی لاتین نیز پیوست شده است.

به اشتراک بگذارید
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Prove your humanity: 3   +   6   =