«موسی کلیمالله» از هنگام پیشتولید و ساخته شدنش تا زمان به اکران درآمدنش در جشنوارهی فیلم فجر، کنجکاوی بسیاری از علاقمندان و مخاطبان سینما را به برانگیخته بود تا بدانند ابراهیم حاتمیکیا در جدیدترین ساخته اش در ژانری متفاوت از کارهای پیشینش بناست مخاطب را با چه غافلگیریهایی مواجه کند.
آنچه توقعات را از «موسی …» بالا میبرد جدا از نام حاتمیکیا و انتظاراتی که مخاطب از او دارد، پروداکشن عظیم و گستردهی آن است که البته در سینمای ایران بیسابقه نبوده و عموماً برای تولیدات مذهبی/تاریخی همواره چنین هزینههای گزافی شده است.
فضایی که حاتمیکیا در کنار تورج منصوری (به عنوان مدیر فیلمبرداری کار) خلق کردهاند فضاییست که با بهرهگیری از امکانات جدید هوش مصنوعی و کاملاً مدرن و بهروز طراحی شده و مخاطب را به یاد انیمیشنهایی چون عزیزمصر و … میاندازد. به بیانی دیگر چنین فضاسازی و میزانسنی بهشدت همبافت و همسو با کارهای فانتزیست و اتفاقاً با فیلم هم همخوانی دارد و آن را از فضاسازی عموماً تیره و تخت و تکراری فیلم و سریالهایی از این دست و با این ژانر متمایز میکند اما حاتمیکیا جز موفقیت نسبیاش در خلق فضایی متناسب با موضوع و متن، چه آس دیگری را در اولین تجربه خود در ژانر تاریخی/مذهبی رو کرده است؟ این فیلمساز که پیش از این فیلمهای موفقی را در ژانرهای سیاسی، اکشن ساخته چه مولفهای را از خود در «موسی…» برجا میگذارد؟ اساساً فیلم ضربهی بزرگ خود را از فیلمنامهای میخورد که برای مخاطب هیچ عنصر غافلگیرکنندهای ندارد چراکه شیوهی روایت کلاسیک و روایتپردازی سادهی متن برگرفته از داستانی هستند که مخاطب آن را میداند و فیلمنامه حتی نمیکوشد در شیوهی روایت و یا ظرایف و جزییات تغییرجهتی سازنده به منظور در تعلیق نگاه داشتن مخاطب یا برانگیختن حس کنجکاوی او انجام دهد. درواقع چنین متنی برای فیلمی با این حجم از گشادهدستی در تولید و مخارج بالای ساخت و پروداکشنی بهشدت بزرگ بیش از حد ساده و دمدستی به نظر میرسد.
ضمن آنکه فیلم علیرغم سینمایی بودنش برای مخاطب کاملاً یادآور سریالهای تاریخی/مذهبی تلویزیون است و حتی در تقسیم درست رویدادها در بستر قصه نیز توازنی به منظور حفظ ریتم و تمپو دیده نمیشود. انگار فیلمساز کاملاً فرصت دارد که تا هر زمان خواست قصهاش را بگوید و به پایانبندی آن که باید در ظرف زمانی محدودی رخ دهد فکر نمیکند.
مجموعهی بازیهای فیلم قابلقبولاند و نه چیزی بیش از این. اگر از بازی خیره کنندهی مریلا زارعی فاکتور بگیریم باقی بازیهای فیلم در سطحی کاملاً استاندارد قرار دارند و از درام بیرون نمیزنند اما آنچنان هم خاص و استثنایی نیستند.
فیلم در تدوین میتوانست کوتاهتر از نسخهی فعلی باشد و پیام و داستانش را در مدت زمان محدودتری ارائه دهد تا مدیوم سینماییاش را نیز حفظ کند.
درنهایت به زعم نگارنده «موسی کلیمالله» با وجود هزینههای بیشماری که برایش شده است از سطح فیلمی متوسط بالاتر نمیرود و این شاید بزرگترین غافلگیری آن برای مخاطبی باشد که سطح توقعش از ابراهیم حاتمیکیا بسیار بالاتر از این حرفهاست.