نگاهی به کتاب «اِلریک مِلنیبونی» اثر مایکل مورکاک

«الریک ملنیبونی» اثر مایکل مورکاک اولین جلد از مجموعه‌ی «حماسه‌ی الریک» است که نشر کران آن را با ترجمه‌ی نارون گلعلی‌زاده نخستین بار در سال ۱۴۰۰ منتشر کرده است.

حامد مقامی

مجموعه‌ی چندجلدیِ «حماسه‌ی الریک» در ژانر‌ فانتزی حماسی کلاسیک اثر مایکل مورکاک نویسنده‌ی انگلیسی است. جلدهای گوناگون این مجموعه طی سال‌های ۱۹۶۱ تا ۲۰۲۲ منتشر شده‌اند. تاکنون تنها جلد نخست این مجموعه به فارسی ترجمه شده و امید است که در آینده مجموعه‌ی حماسه‌ی الریک به‌طور کامل به فارسی برگردانده شود.

طرح داستان

الریک، آخرین امپراتور از تبار امپراتوران جادوپیشه و اژدهاسالار ملنیبونی، با بنیه‌ای ضعیف از مادر زاده شده و موها و پوستی به سپیدی شیر دارد و برای سرپا ماندن به معجون‌های جادویی وابسته است. او از کودکی تمام اوقات خود را در کتابخانه‌ی شاهی گذرانده و با مطالعه‌ی جادونامه‌ها و طلسم‌های باستانی به جادویی عظیم‌تر از سایر نیاکانش دست پیدا کرده است؛ بااین‌حال غرق شدن در دنیای کتاب‌ها جهان‌بینی او را دگرگون کرده و دغدغه‌هایی اخلاقی و انسانی برای امپراتور ملنیبونی پدید آورده و او را واداشته که تا حد امکان از خشونت و جادوگری پرهیز کند و برخی از رسوم ده‌هزارساله‌ی نیاکانش را فرو گذارد. از همین روی برخی از ملنیبونیایی‌های سنتی و در رأس آنان عموزاده‌اش شاهزاده «ییرکون» از شیوه‌ی الریک نفرت دارند و او را لایق تخت یاقوت نمی‌دانند. ییرکون طی توطئه‌ای خواهرش «سیموریل»، معشوق الریک و شهبانوی آینده‌ی ملنیبونی، را می‌دزدد و با گروهی از هوادارانش از پایتخت می‌گریزد. تمام داستان کتاب نخست شرح تلاش‌های الریک برای پیدا کردن ییرکون و بازگرداندن محبوبش سیموریل است.

ساختار داستان

داستان تماماً از زاویه‌دید دانای کل روایت می‌شود که به نویسنده امکان داده به‌سهولت و با پرهیز از اطناب داستان را از منظر شخصیت‌های اصلی و فرعی گوناگون روایت کند. داستان تا میانه حماسی و مهیج است؛ اما در نیمه‌ی دوم اندکی از تب‌وتاب می‌افتد و نشانه‌هایی از حفره‌های داستانی پدیدار می‌شود که یک نمونه‌ی آن در یک‌سوم پایانی کتاب ظاهراً حتی منطق داستان را نقض می‌کند؛ بااین‌همه گیرایی شخصیت الریک، بن‌مایه‌ی پرکشش، جذابیت جهان داستان و نثر حماسی کتاب که لذت خواندنش با ترجمه‌ای درخشان دوچندان شده، اشتیاق خواننده را تا پایان حفظ می‌کند.

جهان الریک

جزیره‌ی ملنیبونی مرکز یک امپراتوری غارتگر دریایی است که با ناوگان و اژدهایان و جادوها و رسوم غیرانسانی‌اش به‌مدت ده‌هزار سال جهان را به لرزه درآورده است؛ اما امپراتوری طی ۵۰۰ سال اخیر شکوه سابقش را از دست داده و پادشاهی‌های نوپای پیرامونی که عمیقاً از ملنیبونی و شیوه‌های اهریمنی‌اش بیزارند رفته‌رفته قدرت گرفته‌اند. در جهان الریک دو گروه از خدایان اصلی وجود دارند که تحت‌عنوان خدایان قانون و خدایان آشوب شناخته می‌شوند و پیوسته با یکدیگر در کشمکش هستند و تعادل جهان را حفظ می‌کنند. به‌جز اربابان عالم‌های برتر، گروه دیگری از خدایان کم‌اهمیت‌تر نیز در جهان انسان‌ها زندگی می‌کنند که تحت‌عنوان «اربابان عنصری‌ها» از آن‌ها یاد می‌شود. در کتاب نخست از حماسه‌ی الریک با «آریوش» از خدایان آشوب و «استراشا» و «گروم» از اربابان عنصری‌ها آشنا می‌شویم. مورکاک در یادداشتی که در شماره‌ی هشتم مجله‌ی نیکاس منتشر شد اشاره کرده است  که در پروراندن کیهان‌شناسی جهان الریک از کیهان‌شناسی دین زردشتی نیز تأثیر پذیرفته است.

نگاهی به کتاب «اِلریک مِلنیبونی» اثر مایکل مورکاک
اشاره‌ی مستقیم مورکاک به تأثیر پذیرفتن از کیهان‌شناسی زردشتی.

درون‌مایه

الریک از یک سو به موهبت‌های خدایان آشوب و تاوان ناگوارش وابسته است و از سوی دیگر عمیقاً درگیر دغدغه‌های اخلاقی و انسانی است. تناقضات و کشمکش‌های درونی الریک و تلاشش برای آشتی دادن آنچه واقعاً هست و آنچه می‌خواهد باشد مهم‌ترین درون‌مایه‌ی کتاب است.

تأثیرات بعدی

ردپای تأثیر آشکار و نهان الریک را در بسیاری از آثار فانتزی بعد از آن می‎‌توان دید. به‌عنوان‌مثال تمدن «والریا» در مجموعه‌ی «نغمه‌ی یخ‌وآتش» اثر جورج مارتین شباهت بسیاری به ملنیبونی دارد. همچنین تخت آهنین در همین مجموعه تا حدی یادآور توصیف تخت یاقوت در تالار شاهی «اِمریر» پایتخت ملنیبونی است. خود الریک و دوگانگی‌های اخلاقی‌اش الهام‌بخش برخی از قهرمانانِ زال شمشیرزن همچون مانند «گرالت» در «حماسه‌ی ویچر» اثر آنجی سپکوفسکی بوده است؛ چنان‌که هم الریک و هم گرالت هر دو لقب «گرگ سفید» دارند. همچنین تأثیر الریک بر شخصیت «آرتاس» در مجموعه‌ی «وارکرفت» انکارناپذیر به نظر می‌رسد؛ به‌ویژه شمشیر نجواگر و روح‌ربای آرتاس به نام «فراستمورن» به‌وضح تقلیدی از شمشیر الریک موسوم به «طوفان‌زا» با همان ویژگی‌هاست.

نگاهی به کتاب «اِلریک مِلنیبونی» اثر مایکل مورکاک
آرتاس (راست) و گرالت (وسط) از شخصیت‌های داستانی‌ای هستند که به‌وضوح متأثر از الریک (چپ) به نظر می‌رسند.
نگاهی به کتاب «اِلریک مِلنیبونی» اثر مایکل مورکاک
تخت آهنین در مجموعه‌ی نغمه‌ی یخ‌وآتش (راست) بی‌شباهت به تخت یاقوت در حماسه‌ی الریک (چپ) نیست.

اقتباس‌ها

از حماسه‌ی الریک اقتباس‌های گوناگونی در قالب کمیک شده است. یکی از آن‌ها نوشته‌ی جولین بلوندل در قالب یک رمان گرافیکی چهارجلدی (تایتان کمیکس، ۲۰۲۲) چنان مورکاک را تحت‌تأثیر قرار داد که اظهار داشت اگر داستان به این شکل زودتر به ذهن خودش رسیده بود حتماً آن را می‌نوشت. این اقتباس با وجود وفاداری به درون‌مایه‌های اصلی داستان روایتی بسیار سیاه‌تر، خشن‌تر، بی‌پرواتر و البته منسجم‌تر دارد. در این مجموعه الریک در آغاز به‌جای مصرف معجون‌های جادویی در خون بردگان حمام می‌کند و پروایی از به کار بستن جادوی سیاه و شیوه‌های بی‌رحمانه ندارد.

نگاهی به کتاب «اِلریک مِلنیبونی» اثر مایکل مورکاک
اقتباسی از حماسه‌ی الریک در قالب رمان گرافیکی که خود مورکاک را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار داد.
به اشتراک بگذارید
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Prove your humanity: 3   +   4   =