هان کانگ، نویسندهای اهل کرهی جنوبی، بهدلیل نثر شاعرانهاش در مواجهه با زخمهای تاریخی و روح متزلزل انسان، برندهی جایزهی نوبل ادبیات ۲۰۲۴ شد. آکادمی نوبل در توضیح این انتخاب، بر توانایی او در به تصویر کشیدن عمیقترین زخمهای انسانی تأکید کرد.
هان کانگ با انتشار مجموعهای از داستانهای کوتاه، قدم به عرصهی نویسندگی گذاشت، اما با رمان «گیاهخوار» به شهرت جهانی رسید. رمانی که در سال ۲۰۱۶، جایزهی من بوکر را نیز از آن خود کرد. به همین بهانه، نگاهی عمیقتر به لایههای زیرین این اثر میاندازیم.
شورش در سکوت: زنی که تصمیم گرفت معمولی نباشد
قهرمان رمان گیاهخوار، زنی معمولی است: زنی که، به گفتهی همسرش، هیچ جلب توجهی نمیکند. حتی کفشهایش سادهترین مدل ممکناند؛ اما همین زن با تصمیمی ظاهراً ساده جهان خود را دگرگون میکند.
هان کانگ قصهی شورشی بیصدا را روایت میکند: شورشی که از درون یک زن برخاسته و بهآرامی زندگی او را در برمیگیرد. مخاطب، همراه با «یونگ-هی» (شخصیت اصلی داستان)، به درون روح آدمی قدم میگذارد و جهانی را میبیند که شاید هرگز فرصت تماشای آن را نداشته باشد.
قصه ساده آغاز میشود: یونگ-هی پس از دیدن یک خواب رازآلود تصمیم میگیرد گوشت نخورد؛ اما همین تصمیم آرامآرام به یک کابوس بدل شده و سرنوشت او را به مسیری غیرقابل بازگشت میکشاند. داستان از همان سطر اول ذهن را درگیر میکند و هرچه جلوتر میرویم درک میکنیم که چیزی عمیقتر از یک تغییر رژیم غذایی در حال شکلگیری است.
سه روایت، سه زاویهی دید
رمان گیاهخوار در سه بخش روایت میشود که هرکدام راوی متفاوتی دارند:
فصل اول: همسر یونگ-هی راوی داستان است. مردی منفعل و خودخواه که پس از اطلاع از تصمیم همسرش، تنها نگرانیاش این است که دیگر نمیتواند در خانه گوشت بخورد. او به جای درک این تغییر یونگ-هی را تحتفشار میگذارد، تا جایی که رابطهشان به خشونت و طرد شدن زن منجر میشود.
فصل دوم: شوهر خواهر یونگ-هی، که یک هنرمند است، راوی میشود. او متوجه ماهگرفتگی عجیبی روی بدن یونگ-هی شده و تصمیم میگیرد ایدهی هنریاش را که مدتها در ذهن داشته، با بدن او اجرا کند.
فصل سوم: خواهر یونگ-هی روایت را به دست میگیرد. در این مرحله، یونگ-هی بهشدت نحیف شده، در بیمارستان بستری است و همه او را طرد کردهاند. او حالا بیش از همیشه شبیه یک گیاه شده: زنی که دیگر نه غذا میخواهد، نه آدمها را نیاز دارد. او تنها به نور خورشید و آب وابسته است.
گیاهخوار؛ استعارهای از طغیان و درک نشدن
هان کانگ، نویسندهی زخمهاست. او تاریکیهای پنهان را میشکافد و قصه را از دل همین زخمها روایت میکند. گیاهخوار داستان زنی است که خوابی عجیب میبیند و پس از آن دیگر قادر نیست گوشت بخورد؛ اما اطرافیانش بهجای آنکه درکش کنند او را بهخاطر تصمیمش طرد میکنند.
یونگ-هی در حقیقت قربانی سیستمی است که فردیت را نمیپذیرد. او از کودکی زخمهایی را با خود حمل کرده، درگیر کابوسی همیشگی بوده و حالا تنها راه رهایی را در گسستن از جهان انسانی میبیند. او کمکم به گیاهی تبدیل میشود که نه سخن میگوید و نه به چیزی جز نور و آب نیاز دارد.
یکی از نکات مهم در روایت داستان این است که ما هیچگاه قصه را از زبان یونگ-هی نمیشنویم. داستان دربارهی یک زن است؛ اما راویها مردانی هستند که از او فاصله دارند. این ساختار همان احساسی را در مخاطب ایجاد میکند که یونگ-هی در طول زندگیاش تجربه کرده: شنیدهنشدن و درکنشدن.
پایانبندی: رمانی برای درک زخمهای انسان
گیاهخوار یکی از بهترین گزینهها برای آغاز خواندن آثار هان کانگ است. «اعمال انسانی» و «کتاب سفید» نیز از دیگر آثار مطرح این نویسنده به شمار میروند. خبر خوش برای علاقهمندان این است که هان کانگ در سال ۲۰۲۵، رمان جدیدی با عنوان «جدا نمیشویم» منتشر خواهد کرد.
یادداشت را با سخنی از رئیسجمهور کره جنوبی به مناسبت کسب جایزه نوبل توسط هان کانگ به پایان میرسانم:
«شما زخمهای دردناک تاریخ مدرن ما را به آثار ادبی بزرگ تبدیل کردهاید.»