سایمون کرس ثروتمندی خوشگذران و روانپریش ساکن سیارهی بالدور است که به نگهداری جانوران گرانقیمت و خطرناک علاقهمند است. او بهدنبال یافتن یک حیوان خانگی تازه وارد فروشگاه عجیب «وو» و «شِید» میشود و در آنجا با جانورانی موسوم به «شاهان شنی» آشنا میشود؛ اما این موجودات با تمام جانوران دیگری که سایمون پیش از این داشته بسیار متفاوتاند و تمام زندگی او را تحتتأثیر قرار میدهند.
شاهان شنی علیرغم ظاهر حشرهمانند خود بسیار هوشمند هستند. آنها در محیط خشک و بیابانی زندگی میکنند و سازههایی شبیه به قلعه میسازند و گاه با سایر همنوعان خود میجنگند. موجودی کرممانند به نام «ماو» هوش مرکزی و ملکهی شاهان شنی است. شاهان شنی ماو را تقریباً با هرچیزی تغذیه میکنند تا ماو نیز متقابلاً آنان را تغذیه کند. بدون ماو شاهان شنی قادر به بقا نیستند و بهزودی میمیرند. شاهان شنی در قبال صاحب خود نوعی رفتار آیینی نشان میدهند و با نقش کردن چهرهی او بر قلعههایشان او را مانند موجودی خداگونه پرستش میکنند.
سایمون یک آکواریوم بزرگ از شاهان شنی با چهار قلعه میخرد؛ ولی بهزودی از غذا دادن به آنها خسته میشود؛ چراکه بهاندازهی کافی سرگرمکننده نیستند و با هم نمیجنگند؛ پس شروع به گرسنگی دادن به آنها میکند تا بر سر منابع محدود غذا با یکدیگر وارد جنگ شوند؛ ولی تفریح ظالمانهی سایمون پیامدهای هولناکی بهدنبال دارد.
شاهان شنی (Sandkings) که نخستین بار در سال ۱۹۷۹ منتشر شد یک علمیتخیلی ترسناک و یکی از چند رمان کوتاه علمیتخیلی جورج مارتین است که همگی در دنیای مشابهی رخ میدهند. این رمان نامزد و برندهی چندین جایزه شده است. بهدنبال استقبال از شاهان شنی مارتین قصد داشت این رمان کوتاه را گسترش دهد و به یک مجموعه تبدیل کند، ولی موفقیت تجاری «نغمهی یخوآتش» و سریال اقتباسی «بازی تاجوتخت» توسعهی شاهان شنی را به دست فراموشی سپرد.
مارتین ایدهی اولیهی داستان را از یکی از دوستان دانشگاهش گرفته بود که هنگام تماشای فیلمهای ترسناک برای تفریح یک ماهی قرمز درون آکواریوم ماهیهای گوشتخوار پیرانا میانداخت تا شاهد زندهزنده تکهتکه و خورده شدنش باشد.
به نظر میرسد شخصیت سایمون کرس بابت علاقه به تفریحات ظالمانه، خودخواهی، خودشیفتگی و فقدان هرگونه احساس شرم و همدلی باید مبتلا به روانپریشی (Psychopathy) باشد. این کتاب کوچک در ورای داستان هولناکش متضمن اهمیت شیوهی تربیت (در اینجا تربیت حیوانات خانگی) است. شاهان شنی تحت تربیت ظالمانهی سایمون به هیولاهایی واقعی تبدیل میشوند. همچنین شاید بتوان آن را انتقادی ضمنی از صنعت حیوانات خانگی یا نگهداری انواع حیوانات تنها برای تفریح تلقی کرد. مارتین در اثر درخشان دیگرش «رؤیای تبآلود» (۱۹۸۲) نیز به مضمون مشابهی دربارهی ملاحظات اخلاقی کشتن و خوردن حیوانات در قالب یک فانتزی تاریخی خونآشامی پرداخته است.