جنیفر لین بارنز، دکتر و تحصیلکردهی رشتهی روانشناسی و علوم روانشناختی و همینطور استاد دانشگاه اوکلاهماست. او از آن دست نویسندگان رمان است که کارهایش همیشه پرطرفدار بوده و توانسته است با پیوند مؤثر و درستِ تجربههای زیستی توأم با تحصیلاتش، داستانهای پرکششی حول شخصیتهای پررمز و راز ایجاد کند. او بیش از بیست کتاب مشهور در رزومهی کاری خود دارد. رمان معمایی «بازیهای میراث» از نشر نامآشنای «نون» از سری کارهایی است که هم در ایران با استقبال نسل جوان روبهرو شده است و هم در لیست پرفروشهای ساندی تایمز، نیویورک تایمز، جایزهی منتخب گودریدز و… بوده است. این رمان، تازه و با قصهای نو و متناسب با سن جوانان و نوجوانان است.
قصهی اصلی تا حدود زیادی جذاب و از داستانهای تکراری و آبکی بهدور است. داستان آنگونه پیش میرود که مخاطب حرفهایِ کتاب و رمان هم نمیتواند تا پایان کار، حدسها و پیشبینیهای درست و کارایی در مورد آن ارائه دهد. در واقع این غیرقابل پیشبینی بودنِ اثر یکی از نکات مثبت و حائز اهمیت بهشمار میرود.
داستان حول نوجوانی به اسم «گرمبز» میگردد که از همهجا بیخبر است و در یک روز عادیِ زندگیِ معمولیاش متوجه میشود که یک مرد سالخوردهی ثروتمند، ثروت کلانی را بهجای وراث، برای او گذاشته است. حال این دختر در پیچوخم ماجرا داخل میشود تا به چراییِ موضوع برسد که…
رمان در مجموع قابل قبول است و دارای پیچشها و کشمکشهای داستانی بالایی است؛ بهطوریکه توالی این کشمکشها مخاطب را وادار میکند که بیوقفه تا انتها قصه را دنبال کند تا از چموخم ماجرا مطلع شود.
با توجه به تعداد صفحات این کتاب که ۳۶۰ صفحه است، ایجاد فصلهای کوتاه و بخشبندیِ جزئیِ هر بخش، به مخاطب کمک میکند بهراحتی مطلب را دنبال کرده و در مواقعی با طیب خاطر، بدون نیاز به نشانه کتاب، به استراحت پرداخته و مجدداً کار را مطالعه نماید.
از طرفی جذابیت بالای موضوعیِ داستان و همینطور استفاده از شخصیتهای بکر و کمتر شناختهشده، داستان را تا حد زیادی مورد توجه نسل زد قرار داده است.
توالی پشتسرهمِ اتفاقات، تعلیق بالای داستانی، نگارش تیزبینانهی نویسنده و منطقی بودن داستان، از دیگر وجوه تمایز این اثر با دیگر آثار است که خواننده را سر جای خود گیر میاندازد و کاملاً میخکوب میکند.
شاکله و چهارچوب داستان درست و اصولی تعریف شده است و طبق یک نظم و دیسیپلین معیّن، داستان را دنبال میکنیم.
توصیفات درون داستان بسیار بهدقت و بهجا استفاده شده است. از گزافهگویی تا حدودی بسیار دور هستیم؛ اما بهتر بود نویسنده کار را کوتاهتر و در حجم کمتری جمع میکرد و از تکرار برخی جملات غیرضروری عیناً پرهیز میکرد.
در مجموع، رمان بهدرستی نگاشته و ویرایش شده است و مخاطب حرفهایِ داستان و رمان میتواند یک کار شستهرفته و تمیز با درونمایهی قوی، بههمراه یک داستان پرکشش و جذاب دنبال کند.