مژگان رنجبر: ادبیات ژاپن؛ پیوند مستحکم با طبیعت

مژگان رنجبر، مترجم پرتجربه و علاقه‌مند به ادبیات، متولد ۱۳۵۵ در تهران است. او با وجود تحصیل در رشته‌ی پزشکی، از سال ۱۳۹۳ مسیر حرفه‌ای خود را در دنیای ترجمه آغاز کرد و تا امروز بیش از ۲۵ عنوان از آثار ترجمه‌شده‌اش منتشر شده است. رنجبر که از دوران کودکی شیفته‌ی کتاب و نوشتار بوده، همچنان با عشقی مداوم به زبان و ادبیات، در این مسیر گام برمی‌دارد. او متأهل است و پسری دانشجو دارد. ازجمله آثار پرشمار و برجسته‌ای که مژگان رنجبر ترجمه کرده می‌توان از «او و گربه‌اش» نوشته‌ی ماکوتو شینکای و ناروکی ناگاکاوا (نشر کوله‌پشتی)، «روزها در کتاب‌فروشی موریساکی» اثر ساتوشی یاگی‌ساوا (نشر کوله‌پشتی)، «در کتابخانه پیدایش خواهی کرد» نوشته‌ی میچیکو آئویاما (نشر کوله‌پشتی)، «به کتاب‌فروشی هیونام دنگ خوش آمدید» اثر هوانگ بو-روم (نشر کوله‌پشتی)، «خیال‌پرداز واقع‌گریز» مجموعه‌ای از مصاحبه‌ها و مقالات هاروکی موراکامی (نشر کوله‌پشتی)، «کتاب سپید» نوشته‌ی هان کانگ (نشر چترنگ) و «باجه‌ی تلفن میان دو دنیا» اثر لائورا ایمای مسینا (نشر گویا) یاد کرد. رنجبر با تمرکز بر ادبیات معاصر ژاپن و کره‌ی جنوبی، توانسته است آثار متنوعی را به زبان فارسی برگرداند و سهم بسزایی در معرفی ادبیات این کشورها به مخاطبان ایرانی داشته باشد.

ستاره روشن

با توجه به تجربه‌تان در ترجمه‌ی آثار ژاپنی، چه ویژگی‌هایی در زبان، فرهنگ و ساختار روایی ادبیات ژاپن وجود دارد که ترجمه‌ی آن را از دیگر زبان‌ها متمایز و شاید نسبت به زبان‌های دیگر چالش‌برانگیز‌ می‌کند؟

  • شاید سخن عجیب و ناپخته‌ای باشد، اما من ادبیات ژاپن را ادبیاتی درون‌گرا می‌دانم. همان‌طور که مردم این کشور را عموماً درون‌گرا می‌بینم. برای درک ادبیات این کشور باید صبور بود؛ چون نیات و افکار شخصیت‌ها به‌راحتی با خوانندگان در میان گذاشته نمی‌شوند و باید آن‌ها را در پس کدهای محسوس یا نامحسوسی که نویسنده می‌دهد فهمید. همچنین ادبیات ژاپن پیوندی مستحکم با طبیعت دارد. در بیشتر آثار ادبی ژاپن توصیفات خاص و بسیار زیبایی از طبیعت آمده است.

با این درکی که از ادبیات ژاپن پیدا کرده‌اید، اگر بخواهید آن را در یک حس یا تصویر خلاصه کنید، چه چیزی به ذهنتان می‌رسد؟

  • حسی که از ادبیات ژاپن می‌گیرم چیزی شبیه رودخانه‌ای بسیار بزرگ و عمیق است که با وجود آرام بودن سطح آن، لایه‌های زیرینش بسیار پرتلاطم است.

آیا این حس در طول ترجمه‌ درون شما ماندگار می‌شود؟

  • بله. این حس در ترجمه یا مطالعه‌ی آثار این کشور همواره با من است‌.

خب، در انتخاب آثار برای ترجمه بیشتر به سراغ جریان غالب در ژاپن می‌روید یا به‌دنبال صداهای کمتر شنیده‌شده و نویسندگان ناشناخته‌اید؟

  • در ادبیات ژاپن جز تعداد انگشت‌شماری از نویسندگان بسیار مطرحشان در سطح جهان، سایر نویسندگان چندان نامدار نیستند. البته طی سال‌های اخیر آثار نویسندگان زیادی درحال ترجمه و معرفی بوده است. با توجه به تمرکزم روی ادبیات معاصر این کشور، تلاش کرده‌ام نویسندگان گوناگونی را، چه آن‌هایی که دغدغه‌های جدی‌تر دارند و چه آن‌هایی که داستان‌های همه‌خوان‌‌تر می‌نویسند، به مخاطب ایرانی معرفی کنم.

پس در انتخاب ژانر هم ماجراجویی دارید.

  • شخصاً طی دو سه سال اخیر، بیشتر سراغ آثاری رفته‌ام که درحال‌حاضر با عنوان «Healing Fiction» یعنی ادبیات التیام‌بخش یا درمان‌گر شناخته می‌شوند. داستان‌هایی که قرار نیست بر جهان‌بینی مخاطب اثر خاصی بگذارند، اما خواندنشان باعث ایجاد نوعی آرامش دل‌چسب در او می‌شوند و شاید در دنیای پرهیاهوی کنونی، این نوع ادبیات اندکی باعث تسلای خاطر انسان‌ها شود.
کتاب‌های مژگان رنجبر

گفتید که تمرکزتان بر ادبیات معاصر ژاپن است. به نظر شما مخاطب غیرژاپنی چقدر می‌تواند از خلال مطالعه‌ی ادبیات معاصر ژاپن با وضعیت فرهنگ و اجتماع ژاپن امروز آشنا شود؟

  • ادبیات هر کشوری آینه‌ی تمام‌نمای وضعیت اجتماع و فرهنگ آن است و نویسندگان ژاپنی نیز در آثارشان به تمام مسائل و چالش‌های عصر کنونی می‌پردازند. از مباحث مربوط به هویت انسان ژاپنی در عصر کنونی گرفته تا فشارها و تنش‌های کاری که ناشی از تلاش برای زنده ماندن‌اند و نیز مسائلی چون حقوق زنان.

من‌باب همین موضوع می‌خواهم بدانم کدام نویسنده‌ی ژاپنی بیش از همه بر شما تأثیر گذاشته؟

  • هریک از نویسندگانی که آثارشان را خوانده‌ام یا کتابی ازشان ترجمه کرده‌ام به شیوه‌ای بر من اثر گذاشته‌اند. شاید به خاطر علاقه‌ام به طبیعت، ادبیات ژاپن و به‌خصوص آثار «کاواباتا» باعث شده‌اند نگاهم به آن دقیق‌تر شود و بیشتر به جزئیات توجه کنم. کاری که باعث می‌شود دنیا را زیباتر ببینم. درمجموع، انگشت گذاشتن تنها روی یک نویسنده شاید کار سختی باشد.

اگر بخواهید یک نویسنده یا اثر را به‌عنوان دروازه‌ی ورود مخاطب ایرانی به دنیای ادبیات ژاپن معرفی کنید، چه انتخابی خواهید داشت؟

  • این اتفاق، یعنی ورود مخاطب ایرانی به دنیای ادبیات ژاپن، رویدادی بسیار شخصی است و شاید نتوان یک اثر بخصوص را به همه پیشنهاد کرد.

موافقم. تاحدی سلیقه‌‌ی شخصی هم ملاک است.

  • البته. مخاطب جدی ادبیات مطمئناً می‌تواند خودش دست به انتخاب بزند؛ چون در زمینه‌ی ادبیات آن‌قدر تجربه دارد که برود و تحقیق کند، مرورنویسی‌ها و نقدها را بخواند و در نهایت اثر دل‌خواهش را انتخاب کند. به مخاطبانی که تازه به دنیای ادبیات علاقه‌مند شده‌اند داستان‌های التیام‌بخش ژاپنی را برای شروع پیشنهاد می‌کنم؛ چون فضایی مثبت و سرشار از امید دارند.

زندگی شما با ادبیات ژاپن گره خورده. می‌خواهم بدانم اگر روزی نویسنده‌ای از ژاپن قصد داشته باشد زندگی یا نگاه شما را در قالب داستانی روایت کند، فکر می‌کنید داستانش چه حال‌وهوایی خواهد داشت؟

  • آرام، کمی سوررئال و پر از امید به زندگی و آینده و البته با حضور چند گربه!

از کتاب جدید چه خبر؟

  • آخرین کتابی که ترجمه‌اش را تمام کرده‌ام اثری معمایی‌جنایی است از نویسنده‌ای بسیار خاص و اسرارآمیز. داستانی که معماهایش در قالب تعدادی نقاشی عجیب مطرح می‌شوند و از این نظر شاید بتوان آن را اثری خاص و منحصربه‌فرد دانست. درحال‌حاضر نیز سرگرم ترجمه‌ی اثری شیرین و خوش‌خوان از نویسنده‌ای هستم که پیش‌تر کتاب دیگری را از او ترجمه کرده‌ بودم.
به اشتراک بگذارید
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *