در ایران، آثار کلاسیک مانند شاهنامهی فردوسی و دیوان حافظ همچنان پرفروش و پرخوانندهاند. شاهنامه با بیش از پنجاه هزار بیت، مهمترین حماسهی ملی ایرانیان است و دیوان حافظ هم نهتنها یک متن ادبی، بلکه بخشی از زندگی روزمرهی مردم محسوب میشود: از شب یلدا و فال حافظ گرفته تا حضور در فرهنگ عامه و گفتوگوهای روزانه. این آثار صرفاً کتابهایی در قفسهها نیستند، بلکه در ذهن و زبان مردم جریان دارند و همین ماندگاری باعث میشود در بازار نشر همواره مخاطب خود را داشته باشند.
نقاط قوت ادبیات کلاسیک در ایران
نخستین نقطهی قوت، ریشهی عمیق این آثار در هویت ملی و فرهنگ است. ایرانیان در آثار حافظ و فردوسی تنها بهدنبال خواندن شعر نیستند، بلکه هویت، تاریخ و خاطرهی جمعی خود را میجویند. دومین ویژگی، انتشار گسترده و حضور مستمر این آثار است. دیوان حافظ بارها و بارها چاپ میشود و نسخههای متنوع آن به دست اقشار مختلف میرسد. سومین عامل، جذابیت جهانی آثار کلاسیک است. درست همانطور که در غرب هنوز هومر و شکسپیر در مرکز توجهاند، در ایران هم حافظ و فردوسی جایگاه ویژهای دارند و حتی برای مخاطبان خارجی هم شناختهشدهاند.
مقایسه با وضعیت جهانی
در بسیاری از کشورها، روند خواندن آثار ادبی کلاسیک و مدرن در حال افول است. آمارهای رسمی نشان میدهد در ایالات متحده در سالهای اخیر تنها حدود یکسوم بزرگسالان رمانی غیرتکلیفی خواندهاند، درحالیکه این میزان در دهههای گذشته بیشتر بوده است. در اتحادیهی اروپا هم حدود نیمی از جمعیت بزرگسال در سال گذشته کتاب خواندهاند و این میزان در حال کاهش است. به بیان دیگر، ادبیات کلاسیک در سطح جهانی در خطر از دست دادن جایگاه خود میان نسلهای جوان است. بااینحال، اقتباسهای سینمایی و بازخوانیهای ادبی هنوز به بقای این آثار کمک میکند. برای نمونه، هومر در غرب یا تولستوی در روسیه همچنان الهامبخش فیلمها و آثار معاصرند، حتی اگر مخاطب عام کمتر به نسخهی اصلی سر بزند.
نقاط ضعف و چالشها
ادبیات کلاسیک در ایران نیز بیچالش نیست. یکی از مشکلات، پیر شدن مخاطبان جدی این آثار است. نسل جوان کمتر به سراغ متون سنگین میرود و بیشتر جذب داستانهای کوتاه، ترجمههای روز یا محتوای دیجیتال میشود. دیگر اینکه خواندن متون کهن نیازمند مهارت زبانی و آموزشی است. در نبود نظام آموزشی کارآمد برای تدریس جذاب ادبیات، بسیاری از دانشآموزان با حافظ و فردوسی رابطهای سطحی پیدا میکنند و بعدها هم رغبت کمتری برای بازگشت به این آثار دارند.
جمعبندی
ادبیات کلاسیک ایران هنوز پرطرفدار است؛ چون در تاروپود زندگی فرهنگی مردم حضور دارد: از حافظ که در سفرهی شب یلدا مینشیند تا شاهنامهای که تاریخ و اسطورهی ملی را روایت میکند. برخلاف بسیاری از کشورها که آمار مطالعهی آثار کلاسیک رو به کاهش است، در ایران این آثار بهدلیل پیوند ناگسستنی با هویت و فرهنگ جمعی همچنان زندهاند. بااینحال، اگر قرار است این محبوبیت در آینده هم ادامه پیدا کند، باید شیوههای تازهای برای معرفی آنها به نسل جوان پیدا کرد: از آموزش جذابتر گرفته تا بهرهگیری از رسانههای مدرن. تنها در این صورت است که ادبیات کلاسیک همچنان محبوب و الهامبخش باقی خواهد ماند.