کاغذ همیشه قلب تپندهی صنعت نشر بوده است. هر تغییر در قیمت آن، بیواسطه بر تولید، توزیع و حتی مصرف کتاب اثر میگذارد. در سال ۱۴۰۴، با تداوم نرخ بالای تورم و نوسانات ارزی، بهای کاغذ دوباره به موضوعی جدی در بازار نشر ایران تبدیل شده است. ناشران، کتابفروشان و نویسندگان همه با این پرسش روبهرو هستند: آیا کتاب چاپی در چنین وضعیتی توان ادامهی حیات خواهد داشت؟
جهش قیمت کاغذ و تأثیر آن بر شمارگان
در دو سال اخیر، قیمت کاغذ تحریر و گلاسه چند برابر شده و همین امر باعث شده شمارگان کتابهای چاپی بهشکل بیسابقهای کاهش یابد. اگر در دهههای گذشته شمارگان یک رمان تازه پنج تا ده هزار نسخه بود، امروز بسیاری از کتابها تنها با ۳۰۰ تا ۵۰۰ نسخه منتشر میشوند. این کاهش نه از کمبود نویسنده یا مخاطب، بلکه از فشار اقتصادی ناشی میشود: ناشر نمیتواند ریسک سرمایهگذاری سنگین کند و کتابفروش نیز از فروش اندک نگران است.
پیامدهای تورم برای مخاطب
افزایش قیمت کاغذ مستقیماً بر قیمت پشت جلد کتاب اثر میگذارد. کتابی که چند سال پیش با ۵۰ هزار تومان در دسترس بود، امروز گاه به بیش از ۲۰۰ هزار تومان میرسد. این روند باعث میشود کتاب چاپی از سبد مصرف خانوادهها حذف شود یا حضوری کمرنگ پیدا کند. بسیاری از خانوادهها ترجیح میدهند بهجای خرید یک رمان، هزینه را صرف نیازهای ضروریتر کنند. نتیجهی این وضعیت کاهش سرانهی مطالعهی چاپی است، حتی اگر علاقه به خواندن همچنان وجود داشته باشد.
آیندهی کتاب چاپی؛ تهدید یا دگرگونی؟
با وجود این فشارها، نمیتوان گفت کتاب چاپی در ایران محکوم به نابودی است. تجربهی جهانی نشان داده که کتاب چاپی حتی در عصر دیجیتال هم جایگاه خود را حفظ کرده است. اما در ایران، شکل حیات آن تغییر خواهد کرد:
چاپ بر اساس تقاضا: بسیاری از ناشران به سمت مدلهای «چاپ در تیراژ محدود» یا حتی «چاپ بر اساس سفارش» حرکت کردهاند تا هزینهی انبارداری و ریسک مالی کاهش یابد؛
کتابهای نفیس و کلکسیونی: با بالا رفتن قیمت کاغذ، برخی ناشران تمرکز خود را بر چاپهای لوکس و نفیس گذاشتهاند تا کتاب چاپی بیشتر به کالای فرهنگیهنری بدل شود تا یک وسیلهی مصرفی روزمره؛
ترکیب با کتاب دیجیتال و صوتی: افزایش هزینهی چاپ، بهطور غیرمستقیم رشد کتابهای الکترونیک و صوتی را سرعت بخشیده است. بسیاری از ناشران اکنون نسخهی دیجیتال را همراه نسخهی چاپی عرضه میکنند تا دسترسی مخاطب آسانتر شود.
چالش ناشران و نویسندگان
نویسندگان معاصر ایران بیش از گذشته درگیر دغدغهی دیدهشدن آثار خود هستند. کتابی که در شمارگان اندک چاپ میشود، شانس کمتری برای معرفی به مخاطب دارد. ناشران نیز با دوگانهی دشوار روبهرو هستند: یا قیمت کتاب را بالا ببرند و مخاطب را از دست بدهند، یا با شمارگان پایین، سود اندکی کسب کنند. این چرخه باعث فرسودگی در نظام نشر و کاهش انگیزه برای تولید آثار جدید میشود.
جمعبندی
در سال ۱۴۰۴، تورم و گرانی کاغذ آیندهی کتاب چاپی را در ایران به چالشی بزرگ بدل کرده است؛ اما این پایان کتاب چاپی نیست؛ بلکه آغاز دگرگونی آن است. کتاب از یک کالای فراگیر، به کالایی خاصتر و گاه لوکس تبدیل میشود. در کنار آن، کتابهای دیجیتال و صوتی میدان بیشتری پیدا میکنند و تعادل تازهای در بازار نشر شکل میگیرد. اگرچه قیمت کاغذ تهدیدی جدی است، اما ممکن است فرصتی باشد برای بازاندیشی در مدلهای نشر و یافتن راههایی تازه برای رساندن ادبیات و دانش به مخاطب.