داستان گوتیک و هویت زنانه در ربکا، اثر دافنه دو موریه

رمان «ربکا» اثر دافنه دو موریه، روایتی کلاسیک و فمینیستی است که با بررسی دقیق چالش‌های روانی و هویت زنانه، همچنان در قله‌ی ادبیات گوتیک جهان می‌درخشد. نویسنده در این اثر با خلق فضایی وهم‌آلود، تأثیر ویرانگر گذشته و نبردی نابرابر برای کسب استقلال شخصیتی را به تصویر می‌کشد.

این اثر از سری آثار فاخر کلاسیک است که علاوه بر معروفیتش، می‌توان آن را از مهم ترین آثار ادبی گوتیک و روان‌شناختی در دسته‌ی کتاب‌های کلاسیک ادبی دانست که همچنان در تالار ادبی ادبیات مدرن به چشم می خورد و روایتش طنین‌انداز و پابرجاست.

داستان از زاویه‌دید اول‌شخص مفرد و از زبان همسر دوم آقای وینتر روایت می شود: کسی که برخلاف همسر اول  وینتر، یعنی ربکا، رفتار می‌کند و به‌دنبال حفظ آرامش وجودی خود و دوری از شهرت و تجملات است؛ اما در اواسط داستان با رازهایی خواندنی مواجه می‌شود.

دو موریه در این اثر درخشان چالش روابط را با ظرافت و دقت موشکافانه بررسی می‌کند. او با بیان یک فرضیه‌ی به‌ظاهر ساده در متن قصه، به تاریک‌ترین لایه‌های درونی روان انسان سفر می‌کند و شکنندگی، وسواس و وزن سرکوب‌کننده‌ی گذشته را به تصویر می‌کشد.

نویسنده با روایت از زاویه‌دید اول‌شخص در دل داستان می‌رود و در عین این‌که آگاهی و عمق راوی را به چالش می‌کشد، ناامنی و اضطراب درون قصه را نیز به‌سادگی بیان می‌کند.

دو موریه به‌سادگی و با تبحر به تأثیر گذشته‌ی هر فرد در زندگی جاری‌اش اشاره می‌کند: این‌که پل‌های پشت‌سر او چگونه خراب شده است و یا آیا هنوز امیدی به بازگشت او به مسیر صحیح پیدا می‌شود یا خیر؟

یکی از نکته‌های مهم این اثر تلاش‌های بی‌وقفه‌ی همسر دوم برای یافتن هویت است. او در ابهام سایه‌های خود و همسر اول گم شده است و مدام درگیر افکار مبهم نظیر خودخوری و نشخوار فکری است. او می‌خواهد معما را حل کند و پی به رازهای سربه‌مهر ببرد و در این میان از دل سایه‌هایش بلند شود؛ اما کسی نیست او را یاری دهد. او با بُعدی از خود مواجه می‌شود که هم می‌تواند یار باشد و یاری کند و هم می‌تواند دشمن باشد و او را از اقدام درست بازدارد.

دو موریه در این اثر نگاهی عمیق به مفاهیم انسانی و بیان روابط صمیمی و نزدیک انسان‌ها دارد؛ به‌طوری که در قسمت‌هایی از کتاب، با بیان کدها و رمزهایی مهم نشان می‌دهد که سهل‌انگاری هر فرد در زندگی‌اش، استقلال و هویت شخصی‌اش را کم‌رنگ و کم‌سو می‌کند و در نهایت به انحلال هویت فردی او می‌انجامد.

از طرفی همسر اول، از زبان دیگران نماد و سمبلی از یک زن آرمان‌گرا، کاریزماتیک و بسیار ایدئال و بی‌نقص است که می‌تواند نمونه‌ای پرشکوه از اوج زیبایی ظاهری باشد؛ اما در بطن او نقص‌ها و زشتی‌هایی نهفته است که شخصیت او را کریه و مکدر و بدنما جلوه می‌دهد. به همین دلیل، میزان اعتمادپذیر بودن شخصیتش ممکن است برای مخاطب کم‌رنگ شود و او را در مرحله‌ی تازه‌ای از تضاد شخصیتی به نمایش در بیاورد. از طرفی، او در این داستان به‌عنوان شخصی مطرح می‌شود که حضورش موثر است و به‌دلیل حضور فعال و اثری فعالانه در عرصه‌ی زندگی و اجتماع در ذهن افرادِ حیطه‌ی خود، جایگاهی مهم را به تصرف درآورده است. شخصیتی که توانسته در هر اتاق و ارتباط و فکر همچون عطری خوش‌بو و یا زهری کشنده نفوذ کند و با هر اقدام خود در بطن داستان به پیچیدگی وحشتناک خود بیافزاید.

توصیفات رمان در بستری از لطافت و دقت و واکاوی‌های تودرتو به قلم دوموریه بیان شده است و همانند دیگر آثار کلاسیک در آن شاهد برداشت و توصیفِ افزون از روند قصه هستیم، بی‌آن‌که صرفاً فقط قصه را روایت کرده باشد و ماجرا بی هیچ احساسی پیش برود. همچنین این اثر به‌دلیل نفوذ بالا در مخاطب جهانی‌اش، قابل اقتباس برای ایجاد آثار تصویری و نمایشی دیگری شده است و قدرت وهم و دلهره توأمان با عشق را به پرده‌ی سینما آورده است. این رمان، در زمان حال خودش یک رمان فمینیستی محسوب می‌شود؛ چراکه شخصیت‌های مهمش زن هستند و نقششان بسیار پررنگ ایفا می‌شود. دو موریه در روایتگری بسیار تسلط دارد و شخصیت‌هایش آن‌قدر زنده و واقعی‌اند که می‌توان از هرکدام نمونه ای در زندگی عینی پیدا کرد.

به اشتراک بگذارید
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *