نشرپرس: «ساعت از پنج عصر گذشته. از وقتی یزدی رسیده به پل نادری تا حالا، وضعیت پل و اطرافش بحرانی تر شده. آن دورترها هم چه اتفاقی افتاده، فقط خدا میداند! ستون چند صدمتری ماشینها و نفرات ارتش را هر چشمی از پل نادری میبیند. عبور از پل به سختی انجام میشود. اما بعد از صدای شلیکی که از آنطرف پل میآید، یک دفعه هرج و مرج عجیبی میشود. دلیلش هم یک جمله کوتاه است؛ اینکه «عراقیها دارند به پل نادری میرسند.» هر کسی میرسد به پل، میگوید عراقیها نزدیک اند. اما وقتی بچهها نشانی دقیق دشمن را ازشان میگیرند، میگویند نمیدانیم این شایعه به احتمال زیاد کار منافقین و نفوذیهاست…»
این چند سطر از کتاب «عملیات عطش» با مصاحبه و پژوهش جواد کلاته عربی است که در نشر ۲۷ بعثت به چاپ پنجم رسیده است. پنجاه جلسه (بیش از هفتاد ساعت) گفتوگو با رزمندگان حاضر در صحنه عملیات تنگه ابوغریب، تنها بخشی از استنادات عملیات عطش است. گفتوگوهایی با فرمانده وقت لشکر ۲۷، کادر فرماندهی و رزمندگان گردان عمار، عزیزانی از گردان تخریب و واحد اطلاعات عملیات لشکر ۲۷ و همچنین یکی از شاهدان ماجرا در لشکر ۷ ولیعصر دزفول؛ گفتوگوهایی جدی برای رسیدن به نزدیکترین تصویر از هر اتفاق کوچک و بزرگ مربوط به عملیات و رسیدن به نزدیکترین روایت.
کتاب «عملیات عطش» خاطرات گزیدهای از حدود چهل نفر درباره عملیات تنگه ابوقریب است. روایتهایی که به چند خط اصلی از این ماجرا میپردازد؛ روایتهایی از حضور گردان عمار در پدافندی شاخ شمیران، حضور در تهران و دوکوهه، خبر حمله به فکه و عین خوش، آمادهسازی و حرکت گردان، معطلی پشت پل نادری، حرکت به طرف تنگه ابوقریب، استقرار در تلمبهخانه درگیری گروهان باهنر در دشت ابوقریب، عبور گروهان رجایی از خط عراقیها، درگیری گروهان رجایی در تنگه، عقبنشینی تمامی نیروها به طرف تلمبه خانه، بازگشت به دوکوهه و ماجرای تفحص شهدا.
عملیات عطش روایت مستند نبرد گردان عمار یاسر لشکر مکانیزه ۲۷ محمد رسولالله تهران – یکی از لشکرهای درگیر نیروهای سپاه در جریان جنگ ایران و عراق که بعدها در پی ادغام با نیروی مقاومت بسیج شهر تهران به سپاه محمد رسولالله تبدیل شد – در تنگه ابوقریب است.
غلامرضا صالحی که از عملیات والفجر ۸ آمده لشکر آدم قابلی در طراحی عملیات است. اصلاً همین توانایی بالایش باعث شده بچههای تهران با او کنار بیایندو ازش حرفشنوی داشته باشند. یزدی حسابی توی دلش خوشحال میشود سرش را میاندازد پایین و از صالحی تشکر میکند.
صالحی از دوکوهه به شاخ شمیران آمده و قرار است حجتالاسلام علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلش شورای اسلامی و جانشین فرماندهی کل قوا (امام خمینی و فرمانده جنگ در سال ۶۷) برای بازدید به این منطقه بیاید. دلیل این بازدید هم نگرانی پس از مسائل شلمچه و فاو است. این بازدید در زمانی صورت میگیرد که وضعیت تجهیزات و امکانات در جنگ خوب نیست.
در اینجا علیرضا یزدی، پیک گردان در حال بحث با غلامرضا صالحی است که کشور به طور کامل درگیر جنگ نشده و عراق در مقابل شرایط بهتری دارد، چون صدام به عنوان فرمانده جنگ در صحنه حضور دارد و اغلب وزرا را هم در موقع نیاز به صحنه جنگ میآورد تا تجهیزات و تغییرات مدنظرش را انجام دهند، اما این طرف درجبهه ایران چنین نیست.
شاخ شمیران به شهر حلبچه و سد دربندی خان احاطه دارد، گردانهای زیادی برای پدافند به آنجا مامور میشوند پدافند سرشاخ شمیران به یکی از گردانهای لشکر ۲۷ میرسد گردانی که بیشتر نیروهایش سربازهای وظیفهاند.
یزدی اوایل خرداد گردان عمار را می برد شاخ شمیران. سمت راست شاخ را میدهد به آنها و جایی به نام تپه الهادی میشود محل استقرارشان، نیروهایش را سه قسمت میکند دو دسته از گروهان شهید رجایی را میفرستد بالا بالای ارتفاع شاخ که مشرف به منطقه باشد. خط اصلی پدافندیشان همین نیروها میشوند فاصله نیروهای رجایی با دشمن حدود سیصد متر است
کتاب «عملیات عطش» با مصاحبه و پژوهش جواد کلاته عربی در نشر ۲۷ بعثت به چاپ پنجم رسید.