گل‌های همیشه بهار بر روی ماه؛ یادداشتی بر نمایشنامه‌ی «اثر پرتوهای گاما بر روی گل‌های همیشه‌بهار ساکنین کره‌ی ماه»

«اثر پرتوهای گاما بر روی گل های همیشه بهار ساکنین کره ماه»، نخستین و معروف‌ترین نمایشنامه‌ی پُل زیندل است که در سال ۱۹۷۱ جایزه‌ی معتبر پولیتزر را از آن خود کرد. این کتاب را انتشارات بیدگل نخستین بار در سال ۱۳۹۹ با ترجمه‌ی شهرام زرگر در ۸۸ صفحه منتشر کرده که تا سال ۱۴۰۳ به چاپ پنجم رسیده است.

علیرضا خندابی

ادای احترام به باغ وحش شیشه‌ای

شاید شاهکار تنسی ویلیامز، یعنی باغ‌وحش شیشه‌ای، باعث شد که پُل زیندال نیز چهل سال پس از آن شاهکاری به نام «اثر پرتوهای گاما بر روی گل‌های همیشه‌بهار ساکنین کره‌ی ماه» خلق کند؛ زیرا بسیاری از منتقدین اعتقاد دارند این اثر زیندال بسیار تأثیر گرفته از باغ وحش شیشه‌ای‌ست. این نمایشنامه بازتاب دو مسیر جداگانه‌ی زندگی نویسنده‌اش است. علاقه‌ی او به       نمایشنامه‌نویسی و شیمی که رشته‌ی تحصیلی‌اش بود، دست به دست هم داد تا ادای احترامی ظریف به باغ‌وحش شیشه‌ای را در قالبی علمی خلق کند که پس از گذشت سال‌ها همچنان خواندنی‌ست و خواننده را به فکر فرو می‌برد. همان‌طور که خودش نیز گفته: «به گمان خودم این نمایشنامه یک شرح‌حال است؛ زیرا هروقت اجرایی از آن را می بینم، بیش از هرکس دیگری از تماشاگران، می‌خندم و گریه می‌کنم.» این شاید اولین و شخصی‌ترین نوشته‌ی پاول زیندال باشد.

او هنوز رؤیایی دارد

از همان ابتدا و با دیالوگ‌های عصبی و پراضطراب مادر، می‌توان فهمید این خانه پدر ندارد. این زن میان‌سال برای بچه‌هایش هم مادری کرده و هم پدری. داستان خانه‌ای را می‌خوانیم که عادی نیست. مادری با دو دخترش زندگی می‌کند و سعی دارد   وسواس‌گونه و افراطی از آن‌ها مراقبت کند و صرع داشتن یکی از دخترها شاید، دلیل تشدید این وسواس بیماری‌گونه باشد. آن‌قدر سروصدا و دعوا و جیغ و داد در این نمایشنامه زیاد است که با خواندنش حتی می‌شود آن را حس کرد.

داستان حول محور تیلی روایت می‌شود. دختری نوجوان که سعی دارد خودش را با آزمایش‌های علمی، رؤیاهایش و در آخر خرگوشش سرگرم کند و امیدوار نگه دارد. خرگوشِ تیلی را می‌توان همان باغ‌وحش شیشه‌ایِ لورا دانست. لورا نیز در نمایشنامه‌ی باغ‌وحش شیشه‌ای تنها عضو خانواده بود که هنوز رؤیا برایش معنی داشت. رؤیای اصلی تیلی، همین آزمایش‌های علمی یا در واقع پروژه‌ای که در مدرسه روی آن کار می‌کند است: اثر پرتوهای گاما بر گل‌های همیشه‌بهار. انگار این تحقیق و پژوهش او را از محیط پرتنشی که در آن زندگی می‌کند، فراری می‌دهد و باعث می‌شود احساس کند او هنوز رؤیایی دارد و شبیه مادرش نشده است. مقاومت و مبارزه‌ی تیلی برای رؤیایش و همچنین فرار از تبدیل شدن به مادرش هسته‌ی اصلی این نمایشنامه است.

دستاوردها

این نمایشنامه با این‌که نخستین اثر پاول زیندال بود، اما بدل به نقطه‌عطفی در کار او شد. پاول برای این اثر برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر نمایشی در سال ۱۹۷۱ و جایزه‌ی نمایشنامه‌ی حلقه‌ی منتقدین نیویورک سال ۱۹۷۰ شد. همچنین پل نیومن در سال ۱۹۷۲ فیلمی با همین نام از روی این نمایشنامه ساخت.

سخن آخر

این کتاب همانند اتم است. لایه‌هایی تودرتو دارد و شما را نیز با خود همراه می‌کند. در آخر حتی با شخصیت مادرِ تیلی همذات‌پنداری می‌کنید و در اعماق شخصیت او نیز چیزی می‌یابید تا درکش کنید. این نمایشنامه‌ی به ظاهر کوتاه، شما را پس از خواندن نیز رها نمی‌کند؛ زیرا فکر آن مدت‌ها همراه شما می‌ماند.

به اشتراک بگذارید
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *