یانیس واروفاکیس کتاب «حرفایی با دخترم دربارهی اقتصاد؛ تاریخ مختصر سرمایهداری» را نخستین بار در سال ۲۰۱۳ به زبان یونانی و با هدف حرف زدن مستقیم با جوانان دربارهی اقتصاد نوشت. نام کتاب اشاره به زاویهدید دوم شخص کتاب دارد که خطاب به دختر نویسنده، زانیا، نوشته شده است؛ چراکه زمانی از پدرش پرسیده بود چرا اینهمه نابرابری وجود دارد. اقتصاددان مشهور یونانی با دستمایه قرار دادن این مسئله در زندگی شخصی خود کتابی همهفهم و ساده بدون هرگونه ارجاع و پینوشت در توضیح و نقد سازوکار اقتصاد سرمایهداری نوشته است. از آنجا که واروفاکیس در آن زمان وزیر اقتصاد یونان بود از کتاب استقبالی ویژه شد و به زبانهای گوناگون ترجمه شد؛ اما ترجمهی آن به زبان انگلیسی تا سال ۲۰۱۷ به تعویق افتاد. مبنای ترجمهی فارسی نیز همین نسخهی انگلیسی اخیر است.
نویسنده طی هشت فصل با رویکردی تاریخی و بهوضوح مارکسیستی از چگونگی پدید آمدن اقتصاد با ابداع کشاورزی در جوامع باستانی آغاز کرده و سپس به پدید آمدن جامعهی بازار (=اقتصاد سرمایهداری) در قرون جدید طی رشد تجارت جهانی و پیامدهای آن تا عصر حاضر پرداخته است. علیرغم وجود عبارت «تاریخ مختصر سرمایهداری» در عنوان کتاب، نویسنده با هدف گرفتن مخاطب عمومی از به کار بردن واژههای تخصصی «سرمایه» و «سرمایهداری» در متن پرهیخته و بهجایشان واژههای «جامعهی بازار» و «ماشینآلات» و مانند آن را جایگزین کرده است. در خلال این مرور تاریخیِ روان و خوشخوان، نویسنده چگونگی پدید آمدن پول و بدهی و اعتبار، گره خوردن بدهی با کسب سود در جوامع بازار، عملکرد شگفتانگیز بانکداری در تولید اعتبار از هیچ، تأثیر هرگونه پیشفرض ذهنی بر تحولات بازار، پیامدهای صنعتی شدن تولید، پیوند ناگسستنی اقتصاد و سیاست و پیامدهای زیستمحیطی رشد جوامع بازار را بهخوبی توضیح داده است. استفادهی هوشمندانه و تحسینبرانگیز واروفاکیس از آثار ادبی و هنری برای جا انداختن مفاهیم مدنظرش و همچنین زاویهدید دومشخص گرم و صمیمانهاش این کتاب کوچک را علیرغم محتوای کاملاً جدی و عمیق به اثری جذاب و خواندنی تبدیل کرده است.
شاید مهمترین درونمایهی کتاب تفکیک میان دو نوع ارزش «تجربی» و «مبادلهای» باشد. بهطور خلاصه ارزش تجربی به مسائل احساسی و فرهنگی و امثال آن اشاره دارد و ارزش مبادلهای به قیمت هر چیز جهت خرید و فروش در بازار. بهزعم واروفاکیس اگرچه «بازار» که حیاتش مبتنی بر ارزش مبادلهای است از دوران باستان بخشی از جامعهی بشری بوده، ولی آنچه باعث شکلگیری «جامعهی بازار» شد غلبه پیدا کردن ارزش مبادلهای بر ارزشهای تجربی بود. جامعهی بازار حول محور کسب سود بیشتر میچرخد و هر چیزی وقتی ارزش دارد که بتوان آن را در بازار با چیز دیگری مبادله کرد. در چنین جامعهای ارزشهای تجربی تنها زمانی واقعاً ارزش محسوب میشوند که کارکردی مبادلهای برایشان تعریف شود و در غیر این صورت بهکلی بیمعنا تلقی میشوند. حال آنکه آنچه واقعاً موجب رضایتمندی انسان از زندگی میشود نه ارزش مبادلهای، بلکه ارزشهای تجربی مبتنی بر فرهنگ و احساسات است. به عبارت دیگر، اگرچه انسان برای گذران زندگی نیازمند بازار و ارزش مبادلهای است، ولی برای انسان بودن نیازمند ارزشهای تجربی است. برای یک زندگی حقیقتاً انسانی و رضایتمندانه ارزش مبادلهای باید در خدمت ارزشهای تجربی باشد، نه برعکس. ازاینرو این کتاب نوشتهای تکبعدی و سادهانگارانه دربارهی اقتصاد نیست، بلکه به جنبههای انسانی و فلسفی اقتصاد نیز توجه دارد و علیرغم سادگی ظاهری اثری بسیار عمیق است.
«حرفایی با دخترم دربارهی اقتصاد» بیشک در شمار کتابهای ساده و مفیدی است که برای آشنایی با اقتصاد میتوان به همگان توصیه کرد. چهبسا بصیرتهایی که واروفاکیس در این کتاب کوچک ارائه میدهد برای اقتصاددانان حرفهای نیز آموزنده باشد. بااینحال ممکن است خوانندهی تازهکار ناآشنا با تاریخ مکتبهای سیاسی و اقتصادی بهدرستی درنیابد که نویسنده در سراسر این کتاب کوچک بسیار متأثر از اندیشههای مارکسیستی و مکتب اقتصادی کینزی است و روایت او از تاریخ سرمایهداری علیرغم ساده و پذیرفتنی بودنش بههیچوجه تهی از سوگیری نیست. خود او در پیشگفتار بهصراحت به تأثیرپذیریاش از کارل مارکس، جان مینارد کینز و برتولد برشت اشاره کرده است. یانیس واروفاکیس بهعنوان یک «مارکسیست لیبرتارین» و چنان که رویهی معمول دیگر نویسندگان چپگراست از هرجا که شروع کند در نهایت به نظریهپردازی در خصوص سیاست میرسد. راهکار طلایی او در خصوص مهار نارساییهای سرمایهداری بهسادگی گسترش مالکیت عمومی بر ابزارهای تولید صنعتی و حرکت بهسمت «دموکراسی واقعی» است: توصیههایی که بیگمان یادآور شبح کمرنگی از کمونیسم هستند. بااینهمه هرچقدر هم که واروفاکیس از ارائهی راهکاری واقعی و عملگرایانه طفره رفته باشد، ملاحظات انتقادی او در باب نارساییهای سرمایهداری بههیچروی بیهوده نیست. آشنایی با آثار اقتصاددانان چپگرا بیشک در تعدیل دیدگاههای افراطی طرفدار بازار آزاد مانند مکتب اتریش مؤثر خواهد بود. شاید باور چپگرایانی همچون واروفاکیس به «دموکراسی واقعی» بیش از حد اساطیری به نظر برسد، ولی باور به جادوی شفابخش «دست نامرئی» نزد پیروان بازار آزاد نیز چندان کمتر از آن اسطورهای نیست.