بهعنوان یک گویندهی حرفهای در چه دورههای آموزشی خاصی شرکت کردهاید؟
- من در بدو شروع آموزشهای فن بیان و ارتباط موثر را نزد استاد شاهین شرافتی گذراندم، پس از آن دورههای بیان، حسپردازی، تربیت حس و صدا را با افتخار نزد استاد مکائیل شهرستانی گذراندم؛ تجربهای ارزشمند که همواره آن را با احترام و غرور به یاد میآورم. در ادامه، مسیر هنریام را با تمرکز بر بازیگری تئاتر ادامه دادم و توفیق همکاری و آموزش با استاد رضا بهبودی را نیز داشتم. همچنین در کارگاهها و ورکشاپهای متعددی شرکت کردم، از جمله با استاد مهران رنجبر که تجربهای بسیار آموزنده و پربار برای من بود.
شما ازجمله گویندگانی هستید که با ناشرین مختلفی هم تجربهی همکاری داشتید. از مسیر کارنامهی هنریتان برایمان تعریف کنید.
- مسیر من، هرچند طولانی، اما سرشار از تجربه و دستاورد بوده است. بله خوشبختانه با ناشران صوتی معتبر و شناختهشدهای همکاری داشتهام؛ از جمله «واوخوان»، «نوینکتاب»، «ماهآوا» و بهتازگی نیز «رادیو پنجره» به این فهرست افزوده شده است. آغاز فعالیت حرفهایام در گویندگی، پرانرژی و امیدبخش بود؛ چراکه اساتیدی که برای یادگیری انتخاب کردم، همگی با آگاهی و دقت برگزیده شدند و پایههای این مسیر را با کیفیتی بالا برایم بنا نهادند.
- در طول این سالها کتابهای بسیاری را روایت کردهام که به همهی آنها، همچون فرزندانم، افتخار میکنم. در حوزهی داستانی – که در مقام بازیگر تئاتر، علاقهمندترین ژانر من به شمار میآید – بستری فراهم شد تا بتوانم مهارتهایم در احساس، بازی و شخصیتپردازی را به کار بگیرم و گسترش دهم. در کنار آن، کتابهای فلسفی، تاریخی و روانشناسی متعددی نیز خواندهام که هرکدام بهنظرم، آثاری ارزشمند و الهامبخش بودهاند و پیامهایی عمیق برای مخاطب به همراه داشتهاند.
بهعنوان یک گویندهی کتاب صوتی، چه چالشهایی در انتقال حس و فضای داستان به شنوندهها تجربه میکنید؟
- اگر کتابی واقعاً کتابِ درستی باشد و گویندهای حرفهای و کاربلد آن را روایت کند، هر دوی این عوامل بهشکل چشمگیری در انتقال حس و مفهومی که نویسنده مدنظر داشته، به شنوندهی کتاب صوتی کمک میکنند. من، بهعنوان گویندهای که این مسیر را تجربه کردهام، همیشه خودم را در مسیر موج احساسی کتاب – بهویژه کتابهای داستانی – قرار میدهم. ذهن و احساسم را رها میکنم تا بدون مانع، درگیر فضای اثر شوند. در کنار این، از ابزارهایی که بهعنوان بازیگر و گوینده در اختیار دارم بهره میبرم تا بتوانم سوار بر امواج احساسی، منطقی و هیجانی داستان شوم. این روند، خود به خود فضایی درست و قابلدرک برای شنونده ایجاد میکند تا برداشت دقیقتری از کتاب داشته باشد. اساس کار این است که پیش از هر چیز، گوینده باید کلیت کتاب و پیام اصلی آن را درک کرده باشد. سپس، با توجه به آنچه درون خود حس کرده و موجی که از فضای کتاب گرفته، بتواند آن حس را با دقت و صداقت به شنونده منتقل کند. گاهی، وقتی گوینده در امواج عاطفی اثر غرق میشود، خودش هم از لحاظ احساسی بهشدت درگیر میگردد. کتابهای ما میخندانند، میگریانند، هیجانزده میکنند؛ سرشار از احساساند، پر از عشق و گاه خشم. این حسها باید دقیقاً به اندازهای منتقل شوند که از مرزهای کتاب صوتی بیرون نزنند، اما درون شنونده نفوذ کنند. و این، یکی از چالشهای اصلی گویندههاییست که صرفاً کتاب نمیخوانند، بلکه آن را زندگی میکنند.
پس به درک اثر توسط راوی معتقد هستید.
- خب ما، گویندهها، واسطهایم بین نویسنده و شنونده. وظیفهمان این است که نزدیکترین مفهوم به نیت نویسنده را به گوش مخاطب برسانیم. ما امانتدار کلمات و افکار نویسندهایم. اگر کتابی به دست گویندهای بیفتد که برداشت درستی از آن نداشته و اساساً مفاهیم اثر را درک نکرده باشد، مخصوصاً اگر آشناییای با ژانر ادبی مربوطه نداشته باشد، واقعاً به اثر آسیب وارد میشود.
خب متأسفانه این اتفاق در فضای کتاب صوتی امروز کم هم نیست!
- دقیقاً. به همین دلیل، ناشران صوتی باید دقت ویژهای در انتخاب گوینده داشته باشند. هر کتابی، گویندهی خاص خود را میطلبد تا بهترین نسخهی صوتی از آن خلق شود. اما متأسفانه این روزها میبینیم که برخی ناشران صرفاً بهدلیل شهرت و نام گوینده، کتابهایی را به آنها میسپارند که هیچ تناسبی با توانایی یا درکشان ندارد؛ تصمیمی که بهشدت از ارزش محتوایی کتاب میکاهد. فکر میکنم بزرگترین چالش در عرصهی کتاب صوتی، همین موضوع باشد: انتخاب نادرست گوینده، که میتواند یک اثر ادبی را از درخشش باز دارد.

انتخاب لحن و صدای مناسب برای شخصیتهای یک داستان چطور انجام میشود؟ آیا تکنیک خاصی برای این کار دارید؟
- در زمینهی لهجهگذاری، تیپسازی و آنچه ما گویندگان صداسازی مینامیم، ابزارهای بسیاری برای یک گویندهی حرفهای وجود دارد که باید آنها را در طول سالهای فعالیت خود کسب کرده و این مهارتها را در خود پرورش دهد. مهمترین ابزار در این مسیر آن است که گوینده بتواند جهانبینی و شخصیت کاراکترهای کتاب را بهدرستی تحلیل کرده و درک نماید. اگر معادلهایی از این شخصیتها در درون خود داشته باشد، میتواند از آنها بهره بگیرد و اگر نداشته باشد، بیتردید در دنیای واقعی و اطراف ما، نمونههایی از آن شخصیتها وجود دارند که میتوان از آنها بهعنوان ابزارهایی قدرتمند استفاده کرد.
روش شما برای دوری از کلیشههای رایج گویندگی چیست؟
- من شخصاً هیچگاه برای شخصیتهای کتاب از تیپسازیهای کلیشهای و صداهای تکراری استفاده نمیکنم و خود را همواره در این چالش قرار دادهام که شخصیتها را با روشی تازه بازآفرینی کنم. زیرا معتقدم گوینده باید اثر را با امضای خود ارائه دهد. اگر قرار باشد یک کتاب با صدای من منتشر شود، آن صدا باید هویت من را با خود داشته باشد. اگر قرار باشد به سراغ تیپسازیهای رایج و صداهای تکراری بروم، شنونده پس از چند دقیقه خسته خواهد شد و فایل صوتی را کنار خواهد گذاشت. حتی اگر نام کتاب پُرطمطراق و جذاب باشد، اگر گوینده نتواند بهدرستی احساس اثر را منتقل کند، آن اثر موفق نخواهد بود. از همین رو، گوینده، بهویژه در کتابهای داستانی، باید درک عمیقی از تمام شخصیتهای اثر داشته باشد. اگر نفهمیده باشد که دنیای آن کاراکتر چیست، چگونه میتواند او را در روایت زنده کند؟ چگونه میتوان از شنونده انتظار داشت که بهطرز باورپذیری با آن شخصیت ارتباط برقرار کند؟
پس از نظر شما سواد گویندگی صرفاً به صدا ختم نمیشود.
- من معتقدم که یک گویندهی کتاب صوتی باید تا حدی با روانشناسی آشنا باشد. همانطور که بسیاری از بازیگران تئاتر چنین شناختی دارند و شخصیتها را عمیقاً درک میکنند. هرکس که این درک را بیشتر در خود پرورش داده باشد، قطعاً اجرای باورپذیرتری نیز خواهد داشت.
تفاوت تکنیکی در اجرای کتاب صوتی و نمایش صوتی در چیست؟
- خب باید بگویم که کار در کتاب صوتی بهمراتب سختتر از نمایش صوتی است. در نمایش صوتی، بازیگر میتواند از تمام ظرفیتهای احساسی خود بهره بگیرد، حتی گاهی تا مرز اغراق. اما در کتاب صوتی، چون شنونده تنها با صدای ما همراه میشود و تصویرسازی ذهنیاش از دل صدای ما شکل میگیرد، نباید بیش از حد در احساسات اغراق کرد. باید احساس را به اندازه و در حد متعادل منتقل نمود. این همان چالشیست که گویندگان حرفهای باید آن را بهخوبی بشناسند و در خود تقویت کنند. بهطورکلی بگویم که «جنس صدا»، برخلاف تصور بسیاری، آخرین ابزار یک گوینده است. صدای زیبا یا خاص، هرچند تأثیرگذار است، اما اگر گوینده به عمق معنا و حس اثر دست نیافته باشد، صدا بهتنهایی کاری از پیش نخواهد برد. و شاید این مهمترین دلیل باشد که امروز با وجود صداهای بسیار، هنوز هم آثار بیکیفیت در بازار کتاب صوتی منتشر میشود.
کدام کتاب یا شخصیت، از میان آثاری که روایت کردید، بیشترین تأثیر را روی شما گذاشته است؟
- در میان تمام کتابهایی که طی این ده ـ یازده سال خواندهام، همهشان برایم ارزشمند بودهاند، تکتکشان. هر کدام را با عشق خواندهام و با تمام توانم ـ چه از نظر مهارت، چه ابزار، تجربه، حس و هر آنچه که در توانم بوده ـ اجرا کردهام. اما از میان این کتابها، آنچه که در حال حاضر بیش از دیگران در ذهنم برجسته است، کتاب وصیتها اثر مارگارت اتوود است که ادامهایست بر کتاب سرگذشت ندیمه. این کتاب، برخلاف انتظارم، حتی از سرگذشت ندیمه هم هیجانانگیزتر بود، چرا که پایان ماجرا را روایت میکرد. کتابی بود که دلم نمیخواست به پایان برسد؛ خط به خط و صفحه به صفحهاش را با جان زندگی کردم، و اکنون در وجودم تهنشین شده. وصیتها کتابیست که خاطرهاش همیشه با من خواهد ماند. از آثار بسیار ارزشمند مارگارت اتوود است؛ نویسندهای که یکی از شخصیتهای تأثیرگذار زندگی من بوده و هست. افتخار میکنم که این اثر را خواندهام. اما در میان شخصیتهایی که در این سالها با آنها زندگی کردهام، شخصیتی که بهطرز خاصی با من همراه بود و مدتی طول کشید تا توانستم از او فاصله بگیرم ـ و حتی هنوز هم در درونم حضور دارد و گاهگاهی حسش میکنم ـ شخصیت شیانه در کتاب بنفش مایل به لیمویی، نوشتهی یاسمن خلیلیفرد است. افتخار میکنم که اجرای این کتاب را بر عهده داشتم. با شخصیت شیانه نهفقط بازی نکردم، بلکه با او زندگی کردم. شیانه را از درون خودم بیرون کشیدم و تبدیلش کردم به یک صدا، به یک اجرا. شاید همین است که شخصیت او در آن کتاب آنقدر باورپذیر شد و خودم هم از اجرای آن بسیار رضایت داشتم. کتاب عجیبی بود، واقعاً عمیق و تأثیرگذار.

از نظر شما، یک اجرای خوب در کتابهای صوتی چه ویژگیهایی دارد و چطور میشه به اوج باورپذیری در روایت رسید؟
- همانطور که پیشتر هم گفتم، واقعاً باید کتاب را فهمید. باید شخصیتها را شناخت، باید دید دنیای آنها چیست و اساساً کلیت دنیای کتاب چگونه است. در کتابهای صوتی، ما هم با آثار فارسی مواجهایم و هم با کتابهای ترجمهشده. من بهعنوان گوینده، اگر نتوانم تفاوت قائل شوم بین یک کتاب ایرانی و یک کتاب خارجی، و اگر لحن و صدایی که برای هرکدام انتخاب میکنم، متناسب با فضای آن نباشد، نتیجهی نهایی برای شنونده باورپذیر نخواهد بود. ما باید تشخیص دهیم که از چه دنیایی صحبت میکنیم؟ آیا قرار است این دنیا بازتابی از فرهنگ خودمان باشد، از لایههای خرد و کلان فرهنگ ایرانی؟ یا نه، ما با کالچری از یک کشور دیگر مواجهایم که باید در اینجا آن را بازآفرینی کنیم؟ این موضوع دقیقاً به سطح سواد، دانش، آگاهی، مهارتها و ابزارهای گوینده بازمیگردد. یک گویندهی حرفهای، باید بهنوعی خلاصهای از جامعهاش باشد؛ یعنی جمعی از مهارتهای گفتاری، دانش عمومی، آگاهی از ادبیات، و شناخت روز از اخبار و تحولات اطراف خود را در اختیار داشته باشد. اگر گوینده شخصیت مورد نظر را نشناسد، چگونه میخواهد درک کند که این آدم در مواجهه با یک موقعیت احساسی چه رفتاری خواهد داشت؟ لحن و تُن صدای یک قاتل در یک صحنهی عاشقانه با یک پزشک جراح، با یک معلم، یا با یک دختر یا پسر نوجوان آیا یکسان است؟ قطعاً نه. همهی اینها نشان میدهد که چقدر یک گوینده باید در دل جامعه حضور داشته باشد تا بتواند با دقت و درستی، یک شخصیت را اجرا کند. این میزان درک و شناخت، در نهایت کیفیت و باورپذیری کتاب صوتی را تعیین خواهد کرد.
- باز هم تأکید میکنم؛ جنس صدا، رنگ و زنگ صدا، آخرین چیزهاییست که برای یک گوینده اهمیت دارد. آنچه که اهمیت دارد تسلط گوینده است، سوادش، اشرافش به ادبیات، فهم معنای واژگان، بزرگی دایرهی واژگانش، و درک متقابلی که از متن بهدست میآورد. میزان مطالعهای که بهعنوان یک انسان ـ جدای از شغلش ـ انجام میدهد، خودش تعیینکنندهی موفقیت اوست. اینها همان ابزارهایی هستند که باعث میشوند وقتی گویندهای پشت میکروفن در استودیو مینشیند، تسلط بالایی بر متن داشته باشد، کمتر دچار اشتباه شود و راحتتر بتواند روی موج روایت کتاب سوار شود. تمام این عوامل در کنار هم کمک میکنند تا یک ناشر صوتی، همراه با یک گویندهی حرفهای، محصولی با کیفیت و قابل اعتماد تولید کند.
اگر بخواهید با یک نویسندهی بزرگ (چه زنده و چه از گذشته) همکاری کنید و یکی از آثارش را روایت کنید، کدام نویسنده و کدام اثر را انتخاب میکنید و چرا؟
- ببینید، به نظر من هر نویسندهای ارزش خاص خودش را دارد. هر کسی که خلق میکند، چه در نوشتار، چه در هنر یا هر نوع آفرینشی دیگر، از خود اثری به جا میگذارد که ارزشمند است. نویسندگانی که من از آنها خواندهام، چه داخلی و چه خارجی، برای من انسانهایی با ارزش و گرانبها هستند. آنها با آفرینش، از خودشان آثار ماندگاری به جای گذاشتهاند. اما در میان این نویسندگان، کسانی که از دوران کودکی و نوجوانی با آثارشان آشنا شدم، برایم جایگاه ویژهای دارند. من در خانوادهای بزرگ شدم که بسیار اهل ادب و کتاب بودند و هنوز هم هستند. پدرم ما را با کتابها بزرگ میکرد. از همان دوران کودکی که با شاهنامه بزرگ شدیم، سپس داستانهای دیگر، بعد آشنایی با سعدی و حافظ که در خانهمان مانند یک عضو خانواده بودند. کتابهای دیگری نیز بود که مادر برای ما میخواند. شاید باور نکنید، اما من از همان دوران کودکی، شاید از ده سالگی یا نوجوانی، با کتابهایی چون قلعهی الموت با صدای پدرم آشنا شدم. مادر هم شبها برایمان کتابهایی چون خواجه تاجدار میخواند. حقیقتاً زیر سایه چنین بزرگوارانی پرورش یافتم و رشد کردم.
- کتاب و ادب در خانواده ما همیشه حضور داشت. بر اساس همین آشنایی، از دوران کودکی با نویسندگانی چون اوریانا فالاچی آشنا شدم و در کنار آثارشان زندگی کردم. کتابهایی که در دوران کودکی هرگز برای من تمام نشد و همچنان آنها را از نو میخوانم و در هر سن و مرحله از زندگیام برداشتهای جدیدی از آنها دارم. این کتابها برای من همچون مرجعی است که همیشه به آن مراجعه میکنم. یکی از آرزوهایم این است که کتابی از اوریانا فالاچی با صدای خودم تولید کنم و اگر روزی این اتفاق بیفتد، به آن افتخار خواهم کرد. فالاچی از زنان عزیز زندگی من است و به احتمال زیاد، بعد از آن، آرزویم این است که کتابی از سیمون دوبووار نیز با صدای خودم ضبط کنم. این دو نویسنده برای من ارزشمند و گرانبها هستند.
بهترین ناشر صوتی درحال حاضر ایران از نظر شما؟
- ناشران صوتی مجاز که در حال حاضر محصولات صوتی را در پلتفرمهای مختلف منتشر میکنند، هرکدام از نظر کیفیت کار خود بسیار برجسته و حرفهای عمل میکنند. هر کدام از آنها به صورت تخصصی در ژانرهای مختلف فعالیت میکنند و خوشبختانه من افتخار همکاری با تعدادی از این ناشران را داشتهام که هر کدام از آنها از دید من بسیار ارزشمند و قابل احترام هستند. کیفیت کار و محصولات این ناشران بسیار قابل توجه است. اما در میان این همه ناشر، ناشری که من با آن همکاری میکنم و این همکاری به حدود ده سال میرسد، نوین کتاب گویای است. این ناشر، با انتخاب دقیق گویندگان، کتابها و سایر جزئیات مربوط به تولید کتاب صوتی، نظیر میکس و مسترینگ و استفاده از موسیقی مناسب، همواره بالاترین کیفیت را در محصولات خود رعایت کرده است. از نظر من، نوین کتاب گویای در تولید کتاب صوتی، بهترین کیفیت را در بازار ارائه میدهد.
- امیدوارم که تمام ناشران صوتی و گویندگان، با ورود به این عرصه، به کارهای خود ادامه دهند، خوب کار کنند و کیفیت آثار خود را روز به روز ارتقا دهند تا هم ما از این تجربهها لذت ببریم و هم شنوندگان راضی و خشنود باشند.